RANGARANG
نوشته شده در پنج شنبه 91/5/5ساعت
2:24 عصر توسط mitra نظرات ( ) |
مـ ـا نـسـلـی هـسـتـیـم
کـه مـهـم تـریـن حـرفـای خـود را نـگـفـتـیـم و نـوشـتـیـم !
نوشته شده در دوشنبه 91/5/2ساعت
3:14 عصر توسط mitra نظرات ( ) |
یکم به کفشات نگاه کن
هیچ وقت به کفشات نگاه کردی؟
دوهمراه دو عاشق با هم کثیف میشن
با هم تمیز میشن با هم با اب بارون خیس میشن
اگه یکیشون نباشه اون یکی زندگی براش بی معنی میشه
ای کاش ما ادما یکمی از کفشامون یاد میگرفتیم
نوشته شده در یکشنبه 91/5/1ساعت
2:38 عصر توسط mitra نظرات ( ) |
روی تخته سنگی نوشته شده بود:
اگر جوانی عاشق شد چه کند؟
من هم زیر آن نوشتم:
باید صبر کند
برای بار دوم که از آنجا گذر کردم
زیر نوشته ی من کسی نوشته بود
اگر صبر نداشته باشد چه کند؟
من هم با بی حوصلگی نوشتم
بمیرد بهتر است
برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم
انتظار داشتم زیر نوشته من نوشته ای باشد
اما زیر تخته سنگ جوانی را مرده یافتم...
نوشته شده در چهارشنبه 91/4/21ساعت
3:50 عصر توسط mitra نظرات ( ) |
نوشته شده در چهارشنبه 91/4/21ساعت
11:14 صبح توسط mitra نظرات ( ) |
Design By : Pichak |